مامان پنبه 🌸☁️
مامان پنبه یک مزرعه پنبه داشت که آن را با هیچجا عوض نمیکرد. هر روز صبح برای گلهایش آواز میخواند و آنها را نوازش میکرد. عاشق ابرها بود؛ در مزرعه دراز میکشید و با ابرها شکل میساخت. با خودش میگفت: کاش یک همدم داشتم که جنسش از ابر باشد؛ من پنبه باشم و او ابر...
و اینگونه بود که مجموعه مامان پنبه و بابا ابر جان گرفت... 💕
مامان پنبه یادتون میاره که مهربونی و آرامش میتونه لحظهها رو شیرین کنه. همراهش داشته باشین یا به کسی هدیه بدین تا همیشه حس آرامش و نوازش کنارتون باشه.